هم زمان با سهام دار شدن کارمندان شرکت، منافع آن ها نیز هم مسیر با منافع شرکت خواهد بود. به همین علت کارمندان برای بهتر شدن کار کل شرکت تلاش می کنند زیرا در صورتی که شرکت رشد کند و به سود و منفعت برسد، به سهام کارمندان نیز افزوده خواهد شد. برنامه مالکیت سهام برای کارمندان یا ESOP، برای دادن قسمتی از سهام شرکت به کارمندان ویژه و کلیدی است.
هدف از واگذار کردن سهام به کارمندان و مدیران شرکت ها، حفظ کارمند و مدیر و همچنین افزایش انگیزه و علاقه ی افراد به ادامه دادن کار است.
با در نظر داشتن ساز و کار قانونی مخصوص به انتقال سهام در شرکت ها، نمی توان تنها به وعده انتقال دادن بخشی از سهام شرکت به یک شخص برای مالکیت سهام تکیه کرد. چرا که تا زمان انجام تشریفات قانونی مربوطه، همچنان مالک قبلی دارنده ی سهام است. به همین علت وجود قراردادی به اسم واگذاری سهام به کارمندان ضروری است تا در صورت بروز مشکل، ذی نفع توانایی مطالبه ی حقوق خودش را از مراجع قضایی داشته باشد.
اینکه ساختار سهامی شرکتی که روی آن سرمایه گذاری می شود به چه صورت است، برای سرمایه گذار مهم است. حال بخشی از درست بودن ساختار سهامی یک شرکت، در نظر گرفتن قسمتی از سهام (بین 10 الی 20 درصد) برای ارائه دادن به کارمندان مهم و کلیدی است. وجود سهام تشویقی در ساختار یک شرکت و کسب و کار، از چنان اهمیتی برخوردار است که جزو خطوط قرمز مذاکره برای جذب سرمایه به حساب می آید و به عنوان یکی از بندهای قرارداد جذب سرمایه از سرمایه گذار(SHA Share Holder Agreement) نوشته می شود. معمولا در قرارداد ها به این شکل می آید که کارآفرینان باید اختصاص بخشی از سهام شرکت(مثلا ۱۰ تا ۲۰ درصد) را به کارکنان در طول مدت قرارداد تعهد نمایند.
در این ساختار هر یک از کارمندان سهام تشویقی خود را با هزینه ای کمتر نسبت به سهام داران اصلی شرکت دریافت می نمایند. به نحوی که دارندگان سهام تشویقی برای تبدیل آن از سهام تشویقی به سهام اصلی شرکت نیز هزینه کمی را پرداخت می کنند. لازم به ذکر است که دریافت کنندگان سهام تشویقی مالیات نمی پردازند و تنها در زمان فروش سهام تشویقی و یا سهام اصلی شرکت لازم است که مالیات مقرر را بپردازند.
هم چنین سهام تشویقی می تواند موضوع وستینگ را نیز شامل شود. به طوری که اگر یکی از کارکنان و دارندگان سهام تشویقی قبل از موعد تعیین شده براساس قرارداد وستینگ قصد ترک خروج از شرکت را داشته باشد، همان جریمه ای که در خصوص سهام سهامداران اصلی شرکت در چنین شرایطی اعمال می شود، در خصوص دارندگان سهام تشویقی نیز قابلیت اعمال دارد.
سهام تشویقی به نوبه ی خود، در شمارش سهام داران به رسمیت شناخته نمی شود. بلکه حقی است که برای وارد شدن به عرصه ی شراکت در سهام آینده شرکت. همینطور دارندگان سهام تشویقی، حقی برای رای دادن در اجتماعات سهام داران را نخواهند داشت و حقوقی که از شرکت دریافت می کنند، با حقوق سایر کارمندان سهام دار تفاوت دارد.
باید ذکر شود که برای سهام تشویقی، میزان دقیق و تعیین شده ای وجود ندارد و برای مشخص کردن آن، شرکت و سهام داران تصمیم گیری می کنند. البته می توان به صورت بدوی نیز مقداری را توافقی را در نظر گرفت. اگر بعدا این مقدار بخواهد تغییر کند، باید تمامی سهام داران موافقت کنند و یا بر اساس توافقنامه سهام داران عمل کرد.
بین جدب سرمایه گذار و سهام تشویقی، رابطه وجود دارد، به همین علت است که باید به آن بها داده شود. به این شکل که در مرحله اول، چیزی که برای سرمایه گذار قابل توجه است، ارزش سهام تشویقی مورد نظر آن شرکت می باشد. این امر ممکن است از جهات مهمی برای آن ها مهم تلقی شود. مثلا این که اگر کارمندان شرکت به صورت خودجوش برای به موفقیت رسیدن شرکت تلاش می کنند، برای سرمایه گذار اهمیت دارد.
به طور کلی اعطای سهام نباید به صورت مساوی میان تمام کارمندان صورت گیرد. سهام تشویقی نیز از این قاعده مستثنی نیست. هنگام تقسیم سهام تشویقی باید ظرفیت شرکت و سازمان را در نظر داشت تا به تخصیص منطقی و عاقلانه ی سهام به کارمندان منجر شود. در مورد تقسیم سهام، راه حل مشخص و واضحی وجود ندارد اما مواردی هست که با رعایت کردن آن ها می توان به بهترین نتیجه رسید. این موارد عبارت است از:
قطعا یک ساختاری که بتواند سهام تشویقی به کارمندان شرکت اعطا کند، باعث تلاش بیشتر افراد و کارمندان می شود و همزمان با پیشرفت آن ها، پیشرفت شرکت هم رقم می خورد. همچنین با افزایش میزان تعهد کارمندان می توان اهداف آن ها و اهداف شرکت را هم مسیر کرد.
نکته ای که باید در پایان به آن توجه داشت این است که کسب و کارهای جدید و استارتاپ ها، برای پیشرفت خود به ایجاد کردن تعهد در کارمندان و افراد خود نیاز دارند که تا زمان شکل گیری کامل شرکت باید در ساختار حفظ شود. این موضوع باعث هدر نرفتن سرمایه اولیه می شود و همچنین شرکت را برای سرمایه گذار جذاب می کند.