واقعیت موضوع اعتراض به حکم مهریه در دادگاه های خانواده این هست که زن و مرد نسبت به حکمی که در دادگاه بدوی صادر شده رضایت ندارند و به دنبال اعتراض به حکم مهریه، دادگاه تجدید نظر برای تغییر آرای صادر شده تشکیل می شود، و اینجاست که نقش وکیل اعتراض به حکم مهریه نمود پیدا می کند چرا که آن کسی در دادگاه تجدید نظر موفق تر است که ادله ی قانع کننده و قابل قبولی برای قاضی داشته باشد. در این صورت است که می تواند با رضایت، دادگاه تجدید نظر را ترک نماید.
مهریه مالی است که مرد به موجب عقد نکاح، باید به همسرش پرداخت کند، اما پرداختن مهریه از جانب مرد به این معنی نیست که عقد نکاح بدون مهریه باطل باشد یا پس از عقد نکاح، تعیین مهریه امکان پذیر نباشد. بر اساس ماده 1082 قانون مدنی، به مجرد عقد، زن مالک مهریه می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید. اگر در عقد نکاح شرط شود که در صورت عدم پرداختن مهریه در مدت معین، نکاح باطل خواهد بود؛ نکاح و مهریه صحیح، ولی شرط باطل است.
رای صادر شده توسط دادگاه، بر دو نوع است. دسته اول حکم و دسته دوم قرار می باشد. هدف اصلی خواهان از اقامه دعوی در دادگاه این است که در رابطه با دعوایی که در دادگاه مطرح کرده است حکم صادر شود و دادگاه با صدور حکم، نتیجه دعوای بین طرفین را مشخص کند. بر اساس قانون آیین دادرسی مدنی، انواع حکم دادگاه را می توان به حکم اعلامی، حکم تاسیسی، حکم حضوری، حکم غیابی، حکم نهایی، حکم غیر نهایی، حکم قطعی و حکم غیر قطعی تقسیم بندی کرد.
در عام مردم ایران جا افتاده است که مهریه را تعدادی سکه بهار آزادی و یک جلد کلام الله مجید و همچنین یک جفت شمعدان و یک آینه و شاخه ای نبات نیز به آن ضمیمه می نمایند. بر اساس قانون مدنی، هرچیزی که مالیت و ارزش مالی داشته باشد و بتوان آن را قیمت گذاری کرد، می توان به عنوان مهریه تعیین کرد. بر اساس ماده 1078 قانون مدنی، هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملّک نیز باشد می توان مهریه قرار داد. اگر زن و شوهر، مهریه را وجه نقد تعیین کنند و زن بعد از سال ها، مهریه را مطالبه نماید، مهریه وی مطابق با تغییر قیمت و تورم سالانه محاسبه و به وی پرداخت خواهد شد. بر اساس ماده 1079 قانون مدنی، مهریه باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آن ها بشود معلوم باشد. همچنین بر اساس ماده 1080 قانون مدنی، تعیین مقدار مهریه منوط به رضایت طرفین می باشد.
مهریه در ادیان یهودی و اسلامی و سایر ادیان مشابه جایگاه متفاوتی داشته است اما وجود این تفاوت به این معنی نبوده است که مهریه وجود ندارد بلکه همه ی این ادیان نسبت به مهریه و دادن این حق زوجه، زوج را تشویق و ترغیب نموده اند، چرا که مهریه صداقی و یا پیشکشی است که مرد برای اثبات عشق و محبت خود به زن پرداخت آن را قبول می نماید.
مهریه عندالمطالبه، مهریه ای است که هرگاه زن بخواهد می تواند مهریه اش را از همسرش مطالبه کند و مرد موظف است که مهریه همسرش را پرداخت کند. در شرایطی مرد می تواند مهریه عندالمطالبه را پرداخت نکند که عدم توانایی مالی خود را به اثبات رساند و در این شرایط، دادگاه مهریه را تقسیط می نماید.
مهریه عندالاستطاعه، مهریه ای است که پرداختن آن به همسرش به این شرط توانایی کافی مالی مرد است. در مهریه عندالاستطاعه اصل بر این است که مرد توانایی پرداخت کامل و یکجای مهریه را ندارد و اثبات خلاف آن، به عهده ی زن می باشد.
مهریه انواع مختلفی دارد که در شیوه دریافت و پرداخت و مقادیر آن تفاوت وجود دارد. در ادامه به بررسی 3 نوع از مهریه می پردازیم:
مهرالمسمی یکی از انواع مهریه است، مهرالمسمی مال معین و مشخصی است که با توافق زن و شوهر تعیین می شود. در واقع مهرالمسمی همان مهریه ای می باشد که اکثر افراد به هنگام عقد نکاح آن را تعیین می کنند. همچنین زوجین می توانند شخصی را تعیین کنند تا میزان مهریه را مشخص کند که اصطلاحا به آن داور گفته می شود. در شرایطی که زوجین در زمان عقد، مهرالمسمی تعیین کرده باشند و مرد بخواهد همسر خود را طلاق دهد، دو حالت وجود دارد:
مهر المثل یکی از انواع مهریه می باشد. اگر زوجین در هنگام عقد، مهریه و میزان آن را تعیین نکرده باشند، به این معنی نیست زن مستحقق دریافت مهریه نباشد. بر اساس ماده 1093 قانون مدنی، هرگاه مهریه در عقد ذکر نشده باشد و مرد زن را بعد از نزدیکی طلاق دهد، زن مستحق مهرالمثل خواهد بود. اگر مهریه در زمان عقد تعیین نشده باشد، میزان مهریه بر اساس عرف تعیین خواهد شد. بر اساس ماده 1091 قانون مدنی، برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به امثال و اقران و اقارب و همچنین معمول محل و غیره در نظر گرفته شود. تعیین مهر المثل از طریق کارشناس رسمی دادگستری انجام می شود.
مهر المتعه یکی از انواع مهریه می باشد. بر اساس ماده 1093 قانون مدنی، هرگاه مهریه در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد، زن مستحق مهرالمتعه است. همچنین بر اساس ماده 1094 قانون مدنی، برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می شود. بنابراین در تعیین مهرالمتعه سه نکته مد نظر قرار می گیرد:
در قانون مواردی پیش بینی شده است که مهریه به زن تعلق نمی گیرد. موارد عدم تعلق مهریه به زن به شرح زیر می باشد:
بر اساس ماده 299 قانون آیین دادرسی مدنی، اگر رای دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن به طور جزیی یا کلی باشد، حکم و در غیر اینصورت قرار نامیده می شود. معیارهای تشخیص حکم از قرار به شرح زیر می باشد:
حکم لازم الاجرا، حکمی می باشد که محکوم علیه را مجبور به عمل کردن به آن حکم می کند، در صورتی که محکوم علیه به حکم عمل نکند، کسی که حکم به نفع او صادر شده است می تواند اجرای حکم را درخواست کند. مسئله ی مهم درباره حکم لازم الاجرا، استفاده از ابزار صدور اجراییه برای این حکم می باشد. حکم غیر لازم الاجرا در مقابل حکم لازم الاجرا قرار دارد.
بر اساس قانون، حکم لازم الاجرا در موارد زیر صادر می شود:
بر اساس قانون آیین دادرسی کیفری، احکامی که از طرف مرجع دادگستری صادر می شوند و لازم الاجرا می باشند، شامل موارد زیر می باشد:
حکمی که در خارج مراجع قضایی و دادگستری تحت عنوان داوری، صادره شده باشد؛ حکم لازم الاجرا می باشد. همچنین حکمی که از جانب مقامات مراجع غیر دادگستری صادر می شود ولی اجرای آن حکم، بر عهده دادگاه های دادگستری می باشد؛ حکم لازم الاجرا می باشد. مانند حکم صادر شده توسط هیات های حل اختلاف کارگر و کارفرما .
بر اساس ماده 303 قانون آیین دادرسی مدنی، حکم دادگاه حضوری می باشد؛ مگر اینکه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده باشند و به طور کتبی نیز دفاع نکرده باشد و یا اخطاریه، ابلاغ واقعی نشده باشد. بنابراین اگر زوجین یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آن ها در جلسات دادگاه حاضر نشوند و از حقوق خود به طور کتبی دفاع نکنند، حکم مهریه از نوع غیابی می باشد.
اعتراض به حکم مهریه برای زوجین به دو روش صورت می گیرد یکی اینکه درخواست واخواهی از حکم مهریه را داشته باشد و یا اینکه زوجین دادخواست دادگاه تجدید نظر نمایند، که توضیح هر یک به قرار زیر می باشد:
واخواهی روشی است که به موجب آن فرد در هنگام صدور حکم مهریه غایب باشد یعنی این که صدور حکم یا رای در عدم حضور او اتفاق بیفتد، بدین منظور که وقتی فرد معترض بنا به دلایل قانع کننده ای نتواند در دادگاه حاضر شود و حکم بر علیه او صادر شده باشد. او می تواند طی یک مهلت بیست روزِ برای افراد داخل ایران و یک مهلت دو ماه برای افراد خارج از ایران نسبت به حکم مهریه اعتراض داشته باشند که این اعتراض در حکم واخواهی می باشد.
این نوع تقاضا برای زمانی است که فرد معترض یا وکیل او در دادگاه حضور دارند اما باز هم بنا به دلایلی نسبت به حکم مهریه اعتراض دارند که این دلایل می تواند متفاوت باشد مانند نبود مستندات و شواهد قانع کننده و یا اینکه قاضی و یا مرجع رسیدگی به دعاوی مهریه کم کاری کرده باشد و مواردی از این قبیل راه اعتراض به حکم مهریه را برای فرد معترض باز گذاشته است.
از آنجا که اعتراض به حکم مهریه چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد عموما در دادگاه تجدید نظر قابل اعتراض می باشند دانستن اینکه چه قرار های در این دادگاه قابل رسیدگی هستند عاری از لطف نیست:
در خصوص این قرارها باید بگوییم در صورتی که طرفین دعوی حق دادگاه تجدید نظر را از خود ساقط کرده باشند این قرارها در دادگاه تجدید نظر قابل استماع نمی باشند.
برای مطالبه مهریه زوجه می تواند هم از طریق دادگاه خانواده مهریه خود را مطالبه نماید و هم از طریق اجرای ثبت که روش وصول مهریه در هر دو روش به این صورت می باشد:
در این روش برای مطالبه مهریه، زوجه می تواند با مراجعه به دادگاه خانواده و تنظیم دادخواست خود برای مطالبه مهریه نسبت به گرفتن مهریه خود اقدام نماید، این روش به خاطر تشریفات قضایی که برای دادخواست ها دارد عموما طولانی تر از روش دوم می باشد.
از آنجا که سند ازدواج یک نوع سند رسمی می باشد، زوجه می تواند برای مطالبه مهریه خود علاوه بر دادگاه از طریق اجرای ثبت نیز اقدام نماید بدین توضیح که زوجه با مراجعه به دفتر خانه های رسمی محل وقوع عقد اقدام به مطالبه مهریه از زوج می نماید و زوج هم موکلف است در پاسخ به این درخواست مهریه زن را پرداخت نماید در غیر این صورت زوجه می تواند در قالب تامین خواسته اقدام به توقیف اموال زوج بدون اطلاع رسانی به او نماید تا در صورت بی اعتنایی مکرر مرد برای پرداخت مهریه اموال او توقیف و در صورت لازم به مزایده و فروش گذاشته شوند.
برای جواب دادن این پرسش باید عرض نماییم که مهریه حقی است که در هر صورت مرد باید آن را پرداخت نماید و هیچگونه راهی برای عدم پرداخت آن وجود ندارد مگر اینکه زن در عقد بین زوجین چه دائم و چه موقت دوشیزه باشد یعنی اینکه هیچگونه رابطه ی زوجیتی بین زن و مرد اتفاق نیفتاده باشد که البته در این خصوص ماده 1101 قانون مدنی بیانه ی داشته است، این ماده با اینکه فسخ نکاح و عدم ارتباط زوجین را شرط عدم تعلق مهر به زن دانسته اما عنن مرد را یکی از مواردی دانسته که نصف مهر در این شرایط به زن تعلق میگیرد.
طرح دعوی اعسار دادخواستی است که مرد در ضمن عدم توانایی برای پرداخت مهریه به دادگاه بدوی و یا دادگاه تجدید نظر می دهد در طی این دادخواست مرد اعلام می دارد که قصد پرداخت مهریه را دارد اما نه به صورت یکجا و تمام کمال، بلکه به صورت اقساطی که آن هم در بیشتر مواقع دادگاه اقساط را تعیین می کند که صدور این حکم اعسار خود دلیلی برای اعتراض به حکم مهریه از طرف زوج می باشد.
در این مورد باید بگوییم که زندان برای مهریه وجود دارد اما با شرط و شروط خاص خود، و آن هم این است که اگر مرد تمکن مالی داشته باشد و مهریه زن به اندازه ی صد و ده سکه باشد زوجه می تواند حکم حبس را برای زوج بگیرد در غیر این صورت زوج می تواند در پی درخواست اعسار و تسقیط برای مهریه، مهریه ی زن را طی اقساطی پرداخت نماید.
دلایل و ادله ی که راه اعتراض به حکم مهریه را برای زوج یا زوجه باز گذاشته است عبارت اند از:
در خصوص جواب این پرسش باید بگوییم که اعتراض راهی است که قانون گذار برای افراد معترض به رای دادگاه بدوی باز گذاشته، چرا که بعضا پیش می آید به علت نبود مستندات و شواهد کافی رای دادگاه بدوی در دادگاه تجدید نظر تغییر کرده و مانع از ضایع شدن حق طرفین دعوی شده است اما استفاده نادرست از این حق جزء از اینکه باعث اطاله دادرسی می شود. هیچ نتیجه ی دیگری نخواهد داشت و رای دادگاه تجدید نظر همان رایی است که در دادگاه بدوی صادر شده است.
بر اساس ماده 305 قانون آیین دادرسی مدنی، محکوم علیه غایب حق دارد به رای غیابی اعتراض نماید. یکی از روش های اعتراض به حکم غیابی مهریه، واخواهی می باشد. واخواهی روشی برای اعتراض به حکم دادگاه می باشد. در خصوص اعتراض به حکم غیابی مهریه می توان از واخواهی استفاده کرد. واخواهی تنها برای اعتراض به حکم غیابی کاربرد دارد. اعتراض به حکم غیابی مهریه از طریق واخواهی، در همان دادگاهی که رای غیابی مهریه را صادر کرده است مورد رسیدگی قرار می گیرد.
همانطور که ذکر شد، اعتراض به حکم غیابی مهریه از طریق واخواهی انجام می شود. قانون آیین دادرسی مدنی، مهلت واخواهی را پیش بینی کرده است. مهلت اعتراض به حکم غیابی مهریه، برای اشخاص مقیم ایران بیست روز می باشد. همچنین اعتراض به حکم غیابی مهریه برای اشخاص مقیم خارج کشور، دو ماه می باشد.
حضور یک وکیل با تجربه در زمینه اعتراض به حکم مهریه علاوه از بین بردن امکان اشتباه، سرعت روند اعتراض به حکم مهریه را نیز افزایش میدهد و کمک بسیاری به شخص مطالبه کننده میکند. وکلای متخصص اعتراض به حکم مهریه در دادسان آماده مشاوره و ارائه خدمات هستند.
بهترین وکلا برای شما کسانی هستند که تخصص در اعتراض به حکم مهریه دارند.
برای انتخاب بهترین وکیل برای شما، دادسان شرایطی از جمله
را در نظر گرفته است و کافی است درخواست خود را ثبت فرموده تا موارد فوق را از چند وکیل دریافت بفرمائید.
هزینه ی اخذ وکیل برای اعتراض به حکم مهریه معمولا درصدی از مبلغ مورد مطالبه می باشد.
هزینه مشاوره از وکیل اعتراض به حکم مهریه در بازه قیمتی زیر قرار دارد.