طلاق از لحاظ لغوی به معنای رها کردن و آزاد کردن است و اما از نظر حقوقی به معنای انحلال ازدواج دائم با شرایط خاص از جانب مرد یا نماینده قانونی او می باشد. این نوع جدایی تنها مخصوص ازدواج دائم است.
انحلال ازدواج موقت از طریق بخشش مدت باقی مانده ازدواج از طرف مرد یا به پایان رسیدن مدت تعیین شده ازدواج، صورت میگیرد.
در اصطلاح فقه به مدت زمانی گفته می شود که زن پس از طلاق یا فوت همسر خود نمی تواند ازدواج کند. و بین 4 ماه و 10 روز است. در صورتی که شوهر بخواهد به زندگی مشترک برگردد، باید صبر کند مدت زمان عده به پایان رسد.
در لغت به معنی جدا شونده است. در طلاق بائن پس از ثبت طلاق امکان بازگشت در مدت زمان عده وجود ندارد و باید صبر کند تا مدت زمان عده تمام شود و مجددا با همسر سابقش عقد کند.در موارد زیر طلاق را بائن می نامیم:
در صورتی که قبل از طلاق آمیزش جنسی صورت نگرفته باشد، جدایی از نوع بائن می باشد.
دوران یائسکی از سن 45 تا 55 سال برای خانم ها شروع می شود و به معنای متوقف شدن عادت ماهیانه است. در صورتی که یک زن و شوهر در دوران یائسگی از هم طلاق بگیرند، از نوع بائن می باشد.
طلاق خلع مربوط به زمانی است که زن از شوهر خود به قدری تنفر دارد که حاضر است با پرداخت پول از قید همسری او رها شود. این مال ممکن است مهریه زن باشد.
تفاوت این طلاق با خلع در این است که تنفر و بیزاری دوجانبه است یعنی هم مرد و هم زن از یکدیگر متنفر هستند و باید در تمامی موارد از جمله حق و حقوق یکدیگر، مهریه، اگر فرزندی دارند حضانت از فرزند و... با هم به توافق برسند در غیر اینصورت می توان دادگاه در باره آن تصمیم گیری می کند.
ینی اینکه سه بار زن خود را طلاق داده باشد و مجدد با آن ازدواج کرده باشد و یا اینکه سه بار طلاق دهد و در دوران عده از طلاق منصرف شود و رجوع کند. بار سوم نمی تواند در مدت عده پشیمان شود و رجوع کند و طلاق اون از نوع بائن است و بین زن شوهر جدایی کامل اتفاق می افتد و دیگر نمی تواند با او ازدواج مجدد کند مگر اینکه زن با شخص دیگر ازدواج کند و شوهر وی به دلیلی فوت کند یا او را طلاق دهد می تواند مجددا با همسر سابق خود ازدواج کند.
اگر شرایطی به وجود بیاید که ادامه دادن زندگی مشترک و دوان آن سختی و مشقت زیادی برای طرفین ایجاد کند، به طوری که تحمل کردن آن دشوار باشد، به آن عسر حرج می گوییم. مانند:
یعنی مرد می تواند در مدت زمان عده به زندگی مشترک با همسر برگردد، بدون اینکه نیاز به عقد دوباره باشد. و دارای شرایط و قوانین مشخص است که شامل موارد زیر می شود:
پیش از هر گونه طلاقی، می بایست دادگاه خانواده حکمی مبنی بر عدم امکان سازش برای زوجین صادر نماید تا سردفتردار برای جاری کردن صیغه طلاق مجوز داشته باشد. این حکم باید قطعی شده باشد .
هر حکمی بیست روز زمان اعتراض دارد , که حکم طلاق توافقی نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد .
لیکن زوجین پس از صدور حکم طلاق توافقی برای سرعت در انجام کار میتوانند با مراجعه به شعبه صادر کننده حکم حق تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی را از خود سلب و ساقط نمایند . در این صورت حکم به صورت قطعی شده و آماده اجرا میباشد .
حال چنانچه بعد از صدور حکم یکی از زوجین مندرجات حکم را قبول نداشت , میتواند در همان مهلت بیست روز به حکم اعتراض نماید و پرونده جهت رسیدگی به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال میگردد .
وکیل نمونه لایحه اعتراض به حکم طلاق،
روش های اعتراض به حکم طلاق را به صورت زیر تعریف می شود :
یکی از روش های اعتراض، اعتراض به حکم طلاق غیابی می باشد. اعتراض به حکم طلاق غیابی در صورتی اتفاق می افتد که شخص در جلسات حضور نداشته باشد. واخواهی در اصطلاح به شکایتی گفته می شود که محکوم علیه غایب نسبت به حکم طلاق غیابی در دادگاه صادر کننده حکم، اعتراض دارد و آن را مطرح می کند. واخواهی یک طریق در رسیدگی به شکایت از احکام است که بر اثر آن دعوا برای بررسی مجدد به دادگاه صادر کننده حکم برمیگردد که در صورت وجود اشتباه آن را نقض و یا استوار کند. فردی که در دادگاه حضور نداشته و یا لایحه ای نیز به دادگاه ارسال نکرده است و حکم دادگاه در خصوصش صادر شده است، می تواند تقاضای واخواهی و اعتراض به حکم طلاق غیابی کند و به این صورت دادگاه بدوی بار دیگر تشکیل شده تا پرونده بار دیگر بازبینی شود .
تجدید نظرخواهی یکی از رایج ترین شیوه هایی است که برای اعتراض به آرا وجود دارد. به این معنا که درخواست رسیدگی مجدد به رای صادرشده توسط یک دادگاه بوده و تمامی آرایی صادره قابلیت تجدیدنظرخواهی را دارند و دادگاهی که در آن رای صادره جهت تجدید نظر مورد بررسی قرار می گیرد، دادگاه تجدیدنظر نام دارد. به بیان ساده تر می توان گفت هنگامی که دادگاه بدوی موضوعی را رسیدگی می کند و حکمی صادر می کند، ممکن است یکی از طرفین دعوا معتقد باشند که دادگاه به تمام دلایل ذکر شده از سوی طرفین توجه نکرده و یا قاضی در تطبیق موضوع با قانون دچار اشتباهی شده است، به این ترتیب رای صادره به درستی اتخاذ نگردیده است. به همین دلیل برای جلوگیری از مجازات نا به حق افراد، گزینه ای به نام تجدید نظر خواهی توسط قانون گذار پیش بینی شده است.
در دیوان عالی کشور صورت می گیرد ونوعی اعتراض به رای دادگاه می باشد. در فرجام خواهی بررسی نمی شود که حق با کدام یک از طرفین است و رای به نفع و زیان اشخاص صادر نمی شود و فقط رای صادرشده در دادگاه را تایید یا نقض می کند. همه احکام حق فرجامخواهی ندارند , لیکن از آنجاییکه خانواده و بنیان آن برای قانونگذار از اهمیت بالایی برخوردار است , برای موضوع طلاق نیز پس از تجدیدنظرخواهی , فرجامخواهی را پیش بینی نموده است , که پس از صدور حکم تجدیدنظر , بیست روز نیز مهلت فرجامخواهی برای طرفین پرونده لحاظ میگردد .
به معنی بازگردانیدن است. اعاده دادرسی یعنی این که موضوعی که یک بار قضاوت شده است و در مورد آن حکمی صادر شده، به یک سری دلایلی مجددا مورد دادرسی و رسیدگی قرار بگیرد. هدف از دادرسی حفظ و اجرای عدالت است چون ممکن است دادرس در معرض خطا و اشتباه قرار بگیرد. اگر در نتیجه دادرسی حکمی صادر شود که خطایی داشته باشد , مجددا مورد بررسی قضایی قرار بگیرد و برای اینکه رای دادگاه مصون از خطا باشد اعاده دادرسی به وجود آمده است.
اعاده دادرسی نیز مهلت داشته و برای افراد مقیم ایران بیست روز از تاریخ صدور حکم و افراد مقیم خارج از کشور دوماه از تاریخ صدور حکم میباشد .
اکثر افراد با قوانین و جزئیات طلاق مانند اعتراض به حکم طلاق آشنایی ندارند و این خود دلیلی است که می تواند موجب بروز مشکلات فراوانی شود. به همین دلیل وکیل باتجربه در زمینه اعتراض به حکم طلاق، با راه حل ها و عملکردهایی که می داند و با تنظیم نمونه لایحه اعتراض به حکم طلاق، باعث رسیدن شما به حق قانونی تان می شود.
بهترین وکلا برای شما کسانی هستند که تخصص در اعتراض به حکم طلاق دارند.
برای انتخاب بهترین وکیل برای شما، دادسان شرایطی از جمله
را در نظر گرفته است و کافی است درخواست خود را ثبت فرموده تا موارد فوق را از چند وکیل دریافت بفرمائید.
هزینه ی اخذ وکیل برای اعتراض به حکم طلاق معمولا درصدی از مبلغ مورد مطالبه می باشد.
هزینه مشاوره از وکیل اعتراض به حکم طلاق در بازه قیمتی زیر قرار دارد.
50 هزار تومان 500 هزار تومان