طلاق در معنای لغوی خود به معنی جدایی و پایان دادن یک رابطه است، این رابطه می تواند رابطه زناشویی باشد به این صورت که مرد و زن بعد از عقد و ازدواج به این نتیجه برسند که این رابطه باید تمام شود و خود را برای جدایی از هم آماده کنند، اما گاه این جدایی از اول زندگی می باشد و گاه اصلا به زندگی زوجین در زیر یک سقف منتهی نمی شود. طبق این تعریف طلاق انواع دارد، که عبارت اند از:
طلاق بائن طلاقی است که در آن شوهر نمی تواند بعد از جاری شدن صیغه طلاق به زن خود رجوع کند و از انجام هر گونه رابطه زوجیت منع می شود مگر اینکه دوباره بین خود و زن طلاق داده ی خود صیغه ی عقد ازدواج مجدد را جاری کنند. ویژگی های طلاق بائن عبارت اند از:
این نوع طلاق مصداق ضرب المثل عامیانه ی است که در بین مردم گفته شده «مهرم حلال جانم آزاد». یعنی در این نوع طلاق زن به حدی از مرد خود و زندگی کردن با او تنفر پیدا کرده است که راضی می شود مهریه که این همه اسلام در مورد آن صحبت کرده است را ببخشد تا از قید همسری مرد متنفر خود جدا شود.
تعریف این طلاق به این صورت هست که با وجود اینکه مرد همسر خود را طلاق داده است و صیغه ی طلاق هم جاری شده است، اما مرد در زمان عده، به زن خود رجوع کرده و او را دوباره به همسریت خود در آورده است، این نوع طلاق در مقابل طلاق بائن قرار دارد که در آن مرد حق ندارد بدون خواندن صیغه مجدد عقد با زن طلاق داده ی خود رابطه ای برقرار نماید.
گاها مرد و زن در ارتباط با زندگی مشترک خود به این نتیجه می رسند که زندگی کردن با هم برای هر دو سخت و طاقت فرسا شده به گونه ی که در صورت ادامه دادن زندگی ممکن است به هر دو ضرر روحی و روانی وارد شود. در انجام این نوع طلاق زن و مرد بر سر حق و حقوق خود مثل مهریه، جهیزیه، اجرت المثل و ... به نتیجه ی مطلوبی می رسند و بعد از دادن این نوع حق ها از هم جدا می شوند. می توان این نوع طلاق را طلاق بی درد سر هم نامید چرا که دو طرف قصد اذیت و آزار همدیگر را ندارند و شاید هم راهی به جز این نداشته باشند.
در اسلام حق طلاق دادن زن را به مردان داده شده، به این صورت که مرد در هر زمانی که خود بخواهد می تواند از این حق خود استفاده نماید و زن خود را طلاق بدهد، علت این حق دادن به مردان، از نظر اسلام این هست که حفظ کانون خانواده بر اساس فطرت و طبیعت زن و مرد، با دادن حق طلاق به مرد بیشتر و ایمن تر می شود، اما دین اسلام متذکر این شده که در صورت دادن طلاق از طرف مرد، مرد باید تمام حق و حقوق زن خود را به او بدهد از مهریه گرفته تا نفقه.
اسلام به دلیل اینکه نقش مرد را برای ازدواج او با زن پررنگ تر می بیند این حق طلاق را به مرد داده است، چرا که مرد زمانی راضی به ازدواج می شود که زن زندگی خود را از روی عشق و علاقه انتخاب نماید و تا زمانی که این علاقه وجود داشته باشد این رابطه زن و شوهری در صورت صلاحیت داشتن زن ادامه خواهد داشت. لذا وقتی آتش این علاقه در دل مرد خاموش شود طبیعتا ادامه دادن این رابطه برای طرفین بی معنی می شود. برای همین است که اسلام حق طلاق را به مرد داده است.
دلیل دوم برای دادخواست طلاق از طرف مرد این می باشد که مرد برای بستن پیمان زناشویی از نظر مالی هزینه کرده است به این صورت که مرد پس از آن که، زن درخواست او را برای پیوند زناشویی قبول کرد، بخشی از مال خود را به عنوان هدیه و پیشکش، به نام مهریه به زن می دهد و از زن انتظار دارد که همسر و همراه او باشد. پس با کمی دقت در می یابید این پیوند و فسخ آن، از نظر مالی برای مرد هزینه دارد و در ازای این پیوند بخشی از مال خود را پیشکش کرده است و بخشی هم به عنوان نفقه پرداخت می کند، پس بسیار منطقی است که مدت این زناشویی فقط توسط مرد قابل تغییر باشد چرا که از نظر مالی فسخ این پیمان برای مرد ضرر و زیان خواهد داشت.
و اما دلیل آخر، از آنجایی که در جوامع انسانی زنان را با احساسات ظریف و حساس می شناسند پس اگر تصمیمی را می گیرند به احتمال زیاد از روی احساسات خود می باشد، که ممکن است این تصمیم برای از هم پاشیدن یک زندگی، آن هم فقط از روی عصبانیت صورت بگیرد، برای همین اسلام حق طلاق را به مرد داده است.
وقتی مرد می خواهد از حق خود برای طلاق استفاده نماید باید قبل از این اقدام یکسری کارها را انجام دهد:
از شرایطی که حق طلاق ازمرد ساقط می شود این هست که زن به خاطر دلایلی مثل استنکاف شوهر از پرداخت نفقه و عدم امکان الزام وى به انفاق، ناتوانى و عجز شوهر از پرداخت نفقه، غایب مفقود الاثر بودن شوهر و نیز در عسر و حرج بودن زوجه در صورت ادامه زندگى زناشویى، به دادگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق از مرد خود را می خواهد که دادگاه در صورت صحت داشتن دلایل آورده این حق را به زن داده و صیغه ی طلاق او را جاری می کند.
همان طور که گفتیم طلاق یک حقی است که اسلام به مردان داده است پس هیچ کس نمی تواند بدون دلیل مانع از اجرای این حق شود حتی قاضی، اما این حق زمانی اجرایی می شود که مرد تمام حق و حقوق زن خود را داده باشد.
گاها زن و مرد بعد از تصمیم گرفتن برای ازدواج برای خود یکسری شروط تعیین می کنند که یکی از این شروط می تواند دادن حق طلاق به زن باشد که این حق باید در عقدنامه به ثبت رسیده باشد، اینکه مرد چرا و چگونه این حق را به زن داده است چیزی است که مابین طرفین اتفاق میفتد و این حق می تواند بر اساس شرایطی مانند بخشش مهریه در ازای دادن حق طلاق به زن باشد و یا موارد ی از این قبیل، اما دادن حق طلاق به زن هر چند ممکن است یک امتیاز برای او محسوب شود اما مانع از ساقط شدن دادخواست طلاق از طرف مرد نمی شود.
.بهترین وکلا برای شما کسانی هستند که تخصص در دادخواست طلاق از طرف مرد را دارند
برای انتخاب بهترین وکیل برای شما، دادسان شرایطی از جمله
را در نظر گرفته است و کافی است درخواست خود را ثبت فرموده تا موارد فوق را از چند وکیل دریافت بفرمائید.
هزینه ی اخذ وکیل برای دادخواست طلاق از طرف مرد معمولا درصدی از مبلغ مورد مطالبه می باشد.
هزینه مشاوره از وکیل متخصص دادخواست طلاق از طرف مرد در بازه قیمتی زیر قرار دارد.
20 هزار تومان 200 هزار تومان